گاهى انسان، على را «شناسنامهاى» مىشناسد: نامش على، پسر ابوطالب، ابوطالب پسر عبدالمطّلب، مادرش فاطمه دختر اسدبنعبدالعُزّى، شوهر فاطمه، پدر حسن و حسين، در آن سال متولد شد، فلان سال از دنيا رفت، چنان جنگهايى كرد. اينها شناختهاى شناسنامهاى است؛ يعنى اگر بخواهيم براى على عليهالسلام يک شناسنامه صادر كنيم و به شناسنامه او آگاه باشيم، شناسنامهاش اينهاست.
اما شناخت شناسنامهاى على، شناخت على نيست، شناخت انسان كامل نيست. شناخت على يعنى شناخت «شخصيت» على، نه «شخص» على. در هر حدى كه شخصيت جامع على عليهالسلام را بشناسيم، انسان كامل اسلام را شناختهايم.
و در هر حدى كه انسان كامل را عملًا -نه اسماً و لفظاً- امام و پيشواى خود قرار دهيم، راه او را برويم، تابع و پيرو او باشيم و كوشش كنيم كه خود را بر طبق اين نمونه بسازيم، [در همان حد] شيعۀ اين انسان كامل هستيم، چون «الشّيعَةُ مَنْ شايَعَ عَلِيّاً». شهيد [اول] در لمعه به مناسبتى اين حرف را مىگويد و ديگران هم اين سخن را گفتهاند: شيعه يعنى كسى كه على را مشايعت كند.
يعنى انسان با «لفظ» شيعه نمىشود، با «حرف» شيعه نمىشود، با «حب و علاقه فقط» شيعه نمىشود؛ پس با چه چيز شيعه مىشود؟ با مشايعت. مشايعت يعنى همراهى. وقتى كسى مىرود و شما پشت سر و همراه او مىرويد، اين را «مشايعت» مىگويند. شيعه على يعنى مشايعتكننده عملىِ على.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان كامل)، ج ۲۳، ص ۹۶-۹۷