فیلسوفان قديم اصطلاحى دارند به نام «استسباع»؛ معادل فارسیاش تقریبا میشود: «وحشیزدگی». حالا این یعنی چه؟ بعضی حيوانات كوچک وقتی در مقابل درندگان قرار مىگيرند، بهخصوص اگر چشم در چشم درنده بيندازند، خصلت فرار و دفاع را از دست مىدهند؛ بلکه بر عكس، فکر و ارادهشان در ارادۀ آن درنده هضم مىشود.
شهید مطهری (ره) میفرمایند که این حالت استسباع از استعمار هم خطرناکتر است؛ زيرا حيوانی که دچار این مرض وحشیزدگی شده، تمام احساسات و ادراكاتش ناخواسته تابع آن حیوان وحشی مىشود؛ چون فكر فرار كردن، فكر اينكه «اين قاتل من است و اگر من به طرف او نزديک شوم مرا مىبلعد»، بهكلى از ذهن اين حيوان بيرون مىرود؛ مثلًا خرگوش يا اسبی كه وحشیزده شده، نه تنها ابتكار عمل را از دست مىدهد و نمىتواند براى خود نقشۀ فرار يا دفاعى بكشد و نهتنها به جاى خود ميخكوب مىشود و عملًا فرار نمىكند، بلكه بىاختيار به طرف آن حیوان درنده مىرود؛ يعنى طعمه با پای خودش به طرف شکارچی مىرود!
استسباع در حیواناتی مثل خرگوش، پدیدۀ عجیبی است! اما باورتان میشود که برخی انسانها هم به این وضعیت میافتند؟! شک دارید؟ به مواضع اقلیتی از فعالان سیاسی و رسانهای کشورمان در این روزها نگاه کنید. وسط مذاکره، عمو ترامپ سگ هارش را به جان ایران انداخته و آخر سر هم خودش مستقیما حمله کرده و به قول وزارت خارجهمان اساسا میزی برای مذاکره باقی نگذاشته، اما باز اینها انگارنهانگار، مثل ده سال پیش و آغاز برجام، از مذاکرات سازنده با جانی متجاوز حرف میزنند!
حتما نامۀ این ۱۸۰ استاد دانشگاه را دیدهاید که با ادبیات کادوپیچ شده، بهجای عبرت از وقایع همین دو ماه گذشته و توبه از مسیر بنبستشان و همراهی با عزتطلبی و تسلیمستیزی ملت، خواستار مذاکرۀ سازنده برای جلوگیری از بروز مجدد جنگ شدهاند! توصیفی بهتر از وحشیزدگی سراغ دارید؟!