سبکوسیاقی که بسیاری از مسئولان رسمی کشور از جمله بعضی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی در سخنرانی های خود در مورد چالشهای نظامیامنیتی، مسالهٔ فلسطین و تقابل ایران اسلامی و محور مقاومت با رژیم صهیونیستی و آمریکا استفاده میکنند عمدتا خطابی، گفتمانی، بیان اصول و راهبردهای کلی انقلاب و نظام و در مواردی مملو از استعاره و شعار است.
واقعیت این است که این مدل صحبت کردن البته به شکل صحیح، با عمق مناسب و در جای خود حتما درست و مورد نیاز است، بهویژه اگر شخصیت سخنران و جایگاه او معرفتی، گفتمانی، تبيينی بوده و همچنین در مقام بیان اصول و راهبردهای کلی نظام باشد مثل مقام معظم رهبری و موارد و موقعیتهایی شبیه و یا نزدیک به این موقف.
اما چالش مهم امروز ایران ما در این عرصه این است که مردم صرفا به شنیدن این جنس حرفها نیاز ندارند. مردم ایران منتظرند تا از یک تریبون جدی و مهم حرفهای میدانی تر و روی زمین را هم بشنوند. شنیدن دائم و مکرر مبانی و کلیات از زبان همه ی مسئولان سیاسی، فرهنگی، نظامی از ائمه جمعه تا فرماندهان نظامی و... برای بخشی قابل توجهی از مخاطبین ملال آور شده و احساس شعارزدگی به آن ها دست داده است. خصوصا اگر این برداشت در فضای غیر رسمی _ولو به غلط_ جا بیفتد که این کلیگویی ها یعنی این که نمیخواهند درست و حسابی بزنند!
اما در مقابل این سبک سخنرانی مسئولان ایرانی، با یک سبک دیگر از سخنرانی و ارتباط با بدنه مواجه هستیم که سالها تکرار شده و نتایج و بازخوردهای آن در شرایط گوناگون و موقعیت های متنوع سیاسی، جنگی، بحرانی و... پیش چشم دوست و دشمن است. صحبتهای جناب سید حسن نصرالله سالهاست که به یکی از کنشهای مهم سیاسی، تبیینی، رسانه ای در سطح لبنان، جبههٔ مقاومت، منطقه و حتی فضای بینالملل تبدیل شده است. البته نیاز به توضیح نیست که صحبتهای جناب سید، نهتنها خالی از جنبههای معرفتی و گفتمانی، بیان مبانی و راهبردهای کلی و حتی بیان شعار و جملات قصار نیست، بلکه ایشان از این جهت به شدت توانمند نیز هستند.
منتهی علاوه بر اینها جناب سید در هر سخنرانی، انبوهی از تحلیل های واقعی سیاسینظامی را در لایههای مختلف ملی، منطقهای و بینالمللی و با ادبیات همهفهم ارائه داده، وارد جزئیات می شود به سوالات و گرههای ذهنی مردم که عمدتا کف میدانی و از جنس تحلیلهای دودوتاچهارتایی است پاسخ میدهد و از پاسخ دادن به سوالات سخت با دور زدن و یا پاسخ های شبه دیپلماتیک و غیر اقناعی فرار نمیکند.
عامل دیگر تاثیرگذاری این سخنرانیها صداقت ایشان است. این را دیگر همه به تجربه باور کردهاند حتی صهیونیستهای ساکن فلسطين اشغالی و سردمداران جنایتکارشان. همه میدانند جناب سید بلوف نمیزند!
شفافیت بالا و عدم پنهانکاری، عامل دیگری است که وقتی با صداقت و سایر مولفهها ترکیب میشود، تاثیرگذاری را به مراتب افزایش میدهد. این شفافیت جناب سید و همچنین بخش رسانهای حزب الله در موقعیتهای مختلف و بهویژه در بحران سوریه بسیار تاثیرگذار بود. در آن موقعیت بسیار دشوار که عملا با یک فتنه ی بزرگ مذهبی روبرو بوديم جناب سید دائما مشغول تبيين و پاسخ به مخاطب بود. حضور حزب الله در سوریه، و اقتضائات آن مثل مساله ی شهدای مقاومت و تشییع آنها به هیچ وجه سانسور نشد که ایشان به صراحت این را اعلام فرمود.
عوامل سهگانهٔ فوق (میدانی صحبت کردن، صداقت و شفافیت) به اضافهٔ نبوغ، فهم عمیق و درایت بالای ایشان سبب شده تا تخاطبهای مستقیم ایشان با دشمن هم خیلی بیش از بیان کلیات و رجزخوانی باشد. جناب سید، استدلالهای دشمن را نه تنها در فضای افکار عمومی لبنان، جبهه مقاومت و جهان اسلام، بلکه در فضای افکار عمومی خودش به چالش می کشد تا جایی که در مواردی حتی به صهیونیست ها مشورت هم می دهد و به این شکل آن ها را تحت فشار قرار می دهد. با در نظر گرفتن مجموع این مولفه.ها میتوان ادعا کرد که سخنرانیهای جناب سید، فاصلهٔ بین فضای رسمی و غیررسمی را کاهش داده و در شرایطی که مساله ی جهاد تبیین و افکار عمومی باید در اولویت ما باشد توجه به این الگو بسیار با اهمیت است.
پ.ن: در این چند کلمه به حسب نیاز فوری فضای افکار عمومی ایران فقط از یک زاویه به سبکوسیاق فرمایشات سید مقاومت و مقایسهٔ آن با مسئولان محترم داخلی توجه شد. در حالیکه توجه، پیگیری، فهم و تحلیل فرمایشات ایشان به شکل مستقل و جدا از این کارکردهای آموزشی یکی از واجبات زمین مانده ی امروز است. چند سال است این را به بهانههای مختلف به خودم یادآوری می کنم که پیگیری دائمی همهٔ سخنرانیهای جناب سید، یکی از کلیدهای مهم فهم بهتر و دقیق تر طراحی های راهبردی مقام معظم رهبری و روند کلی حرکت انقلاب اسلامی است.